عنوان ندارد...

بر خاطر تنگم هر لحظه که یاد تو گذشت

خون شد دلم و خون دل از دیده روان گشت

تو سرو سهی چشم سیاهی که دلم برده زکف

من پوچ و تهی چشم براهی که ببنیدت دگر باره طرف

تو بزرگی در قلب کوچک و مهربانم دانم که نگنجیدی

کبوتری شکسته بال بودم و تو مرا زخود رمیدی

این سبک آئینه* دانم که روزی خواهد شکست

غم مخور ای همنفس دانم که این پیوندخواهد گسست

برو از میان سیلاب**؛ ره عشق خود بپیما

اما....

تو و این عشق ، خدا را

قبل رفتن سخنی مگوی

مرنجان دل ما را

 

 

 

 پی نوشت:

* دل من

** اشک

رهی معیری

از تنگ دلی پاس دل تنگ ندارم

چندان کشم اندوه که اندوه کسم نیست

امشب رهی از میکده بیرون ننهم پای

آزرده دردم دو سه پیمانه بسم نیست....

این شعر رو تقدیم می کنم به ...

سلام!!!

امروز امتحان زبان تخصصی داشتم....

زیاد خوب نبود!!!!

امروز کار خوبی کردم!!!! و حس خوبی دارم!!!

آینه زخم خورده از نگاه بی تفاوت توست!

و من هر روز با خاطره ای

زخم های آینه را التیام می بخشم!

و خودم را می ستایم

که چنین بی تابم!!

و می دانم

لبخند روی آینه

تصویر خود من نیست

بلکه

تابش احساس من است!!!!


من همونم .....

سلام

یه اتفاقایی افتاده×××××

 که هرگز انتظارشو نداشتم!!!

این آهنگ و بشنوید متوجه میشید چی بوده!!!!

دقیقا چیزایی که تو این آهنگ میگه اتفاق افتاده!!

اونم وقت امتحانا که کلی اعصاب منو بهم ریخت!!!



خوش باشید